الینا طاهریالینا طاهری، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

دختر طلایی مامان الینا

دختر طلایی شیطون مامان

از اونجا که تنها چیزی که برای دختر طلایی جذابیت نداره اسباب بازیهاش هست این دو تاعکس رو برای دختر طلایی می ذارم تا یادش باشه که وقتی کوچیک بود با چی بازی میکرد!!! این عکس ها تو اشپزخونه خونه مادرجون از خانم گرفته شده لطفا به نشمین گاه توجه کنید در این عکس ها دختر طلایی سعی داره با دسته پلاستیکی مخصوص بیرون اوردن تیغ  مولینکس شیشه میز تلویزیون اشپزخونه مادرجونو بشکنه من موندم اگر این بچه پسر میشد چیکار میکرد؟؟؟؟ ...
26 آبان 1392

تصمیم مامان

دیروز ظهر بود که دختر طلایی فوق العاده بی قراری می کرد و دستش رو نشون می داد منم سعی کردم براش دستش رو بخارونم تا اروم شه که دیدم انگار زیر دستم چیزی حس می کنم خلاصه به هر زحمتی بود نیگا کردم دیدم دست بچه ام زخم شده اینجا بود که هر چی بد و بیراه یاد گرفته بودم نصیب دکتر ارتوپد کردم و از اونجا که مطمئن بودم دست دختر طلا خوب شده در یک اقدام خودجوش گچ دختر طلایی رو باز کردم نمی دونین اون زیر چه خبر بود پوست الینا خیلی حساسه حتی اگر یک روزم پودر نزنم عرق جوش میشه به همین دلیل زخم شده بود اگر واقعا می خواستم ده روز دیگه صبر کنم مطمئنا دستش عفونی میشد و حسابی کار دستمون می داد جالبه به محض اینکه دست الینا رو باز کردم شروع کرد با همون دستی ک...
22 آبان 1392

مستندات فضولی دختر طلایی

هر چند دست دختر طلایی یه 16 روزی هست که تو گچه اما ذره ای از فضولی این دختر کم نشده اینم مستنداتش!!!! در این عکس دختر طلایی تو اتاق خاله جون واستاده و داره فکر میکنه چه اتیشی بسوزونه... دو عکس بعدی بدون شرح هستند (پیام بازرگانی مادر جون همین الان از الینا پرسید جوجو چی میگه الینا گفت بع بع.... من مادرجون الینا )   ...
20 آبان 1392

بدون عنوان

امروز الینا بردیم دکتر گفت باید ده روز دیگه هم گچش باشه! این عکس رو خاله تو اتاق خودش از الینا گرفته ......بیچاره بچه ام ...
20 آبان 1392

برای الینا

الینای نازنینم دختر ماهم عزیزم  ممنون از این همه صبوری و درکی که در حق مادرت انجام دادی نازنینم دیگه تموم شد ....دوران دوری تموم شد... بالاخره مامان دیروز دفاع کرد و در پناه لطف دوستای گلی که اینجا این همه به من شما محبت دارن موفق شد دوره دکتری خودش رو تموم کنه و با نمره رساله 19.66فارغ التحصیل بشه عزیزم شما هم به سهم خودت خیلی زحمت کشیدی ...مادرجون،پدرجون و خاله همگی از اینکه چقدر اگاهانه دوری منو تحمل میکردی میگن اما مامان گلم دیگه تموم شد دوستای نازنینم از همه تون که با پیام های محبت امیزتون به من لطف داشتین و برام دعا کردین واقعا متشکرم انشالله خدا دسته گلهای زندگیتون رو به سلامت حفظ کنه اینم شیرینی دفاع ...
19 آبان 1392

اخبار تکمیلی پیرامون دست دختر طلایی

دوستای گلم سلام معذرت می خوام که باعث ناراحتی تون شدم والا چی بگم یکشنبه هفته پیش نشسته بودیم خیر سرمون سریال پژمان رو ببینیم الینا هم طبق معمول مشغول شیطونی بود رفت روی مبل دنبال پشه!!! یکدفعه افتاد اینقدر بیخودی بود افتادنش که وقتی شروع به گریه کرد هیشکی محلش نذاشت..........(بچه بیچاره!!!! ) خلاصه بعد که دیدم نه بابا گریه اش بند نمی یاد بغلش کردم تا دستم به دستش خورد طفلی دادش رفت به هوا یکم که گذشت دیدم فایده نداره به پدرش گفتم بیا ببریم از دستش عکش بگیرن خیالمون راحت بشه باباییش هم گفت اره این بد افتاده دستش کوفته شده.... خلاصه دردسرتون ندم بریدمش بیمارستان و عکس گرفتن گفتن باید بستری شه .... من پاهام شروع کرده بود به لرزیدن ....
16 آبان 1392
1